در روزگار قديم پادشاهي بود كه هر چه زن مي گرفت بچه گيرش نمي آمد و همين طور كه سن و سالش بالا مي رفت, غصه اش بيشتر مي شد. يك روز ...
شرلوک هولمز کارآگاه معروف و معاونش واتسون رفته بودند صحرا نوردی و شب هم چادری زدند و زیر آن خوابیدند . نیمه های شب هولمز بیدار شد و...
رسم است که در ایام کریسمس و در واقع آخرین ماه از سال میلادی چهار شمع روشن می نمایند ، هر شمع یک هفته می سوزد و...
یک روز صبح به همراه یکی از دوستان آرژانتینی ام در بیابان " موجاوه " قدم می زدیم که ...
امروز روز دادگاه بود و منصور داشت از همسرش جدا می شد ... منصور با خودش زمزمه کرد ... چه دنیای عجیبی است این دنیای ما !
یک روز بخاطر ازدواج با ژاله سر از پا نمی شناختم و ..
در یک باغچه کوچک ، دو درخت زندگی می کردند . یکی درخت آلبالو و دیگری درخت گیلاس .
این دو تا همسایه با هم مهربان نبودند و...
ر زمان های قدیم بیشتر چیزها مثل امروز نبودند ، مثلا خرگوش ها زیر زمین زندگی نمی کردند .
بله ، درسته ! خرگوش ها بر روی ...
در جنگلی بزرگ و زیبا ، حیوانات مهربان و مختلفی زندگی می کردند . یکی از این حیوانات کلاغ پر سر و صدا و شلوغی بود که..
کاش من یک بچه آهو می شدم
می دویدم روز و شب در دشتها
توی کوه و دشت و صحرا روز و شب
می دویدم تا که می دیدم تو را
…
بهترین شادباش ها تقدیم به شما،
بمناسبت میلاد امام علی بن موسی الرضا(ع)
در روزگاران خیلی دور ، مرد خداشناس و مؤمنی زندگی می کرد که همیشه مواظب همه بود و دلش نمی خواست هیچکس ...
همیشه موقع رد شدن حلزون کوچولو ، از کنار چمنزار ، دو تا مورچه کوچولوی شیطون مسخره اش می کردند و ...
در زمان های قدیم ، دختری به نام شادی ، برای همه مردم ده نان می پخت . همه مردم هر روز می آمدند و ...
مرد به ماهی ها نگاه می کرد . ماهی ها پشت شیشه آرام و آویزان بودند . پشت شیشه برایشان از تخته سنگ ها آبگیری ساخته بودند که بزرگ بود و ...
میلادعسگری-حسین کاوه ئی-مهدی شفاعت-میلاد دلدار-محمد احمدی
امیرحسین داودوندی-سجاد سلامی-محمدحسین رضانژاد-سجادریاضت-سجادیزدانپرست-حجت قانونی
سجاد زمانی-سیدمهدی بهشتی-عمران زاهداسماعیلی-امیرحسین طبرزدی-
علی شیبانی